خوراکدهنده، (غذا) خورنده، چرنده، (در جمع) چارپایان پرواری، رود فرعی، بطری پستانکدار، سوخت رسان، ناودان
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a feeder line
خط فرعی (برای وسایط نقلیه)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «feeder» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/feeder