Yahoo

ˈjɑːhuː ˈjɑːhuː jəˈhuː
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    yahoos

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal
بی‌فرهنگ، ددمنش، بی‌ادب، لُمپَن، اوباش (معمولاً شخصی با تحصیلات کم)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- A group of yahoos disrupted the meeting with their loud shouting.
- گروهی از اوباش با فریادهای بلند خود جلسه را به هم زدند.
- The drunk yahoos at the bar were causing trouble.
- لمپن‌های مست در بار، دردسر درست می‌کردند.
- He's such a yahoo; he has no manners at all.
- او واقعاً بی‌فرهنگ است؛ اصلاً ادب ندارد.
exclamation informal
قدیمی هورا، ایول
- Yahoo! We won the game!
- هورا! ما بازی را بردیم!
- Yahoo! I finished my project on time!
- ایول! پروژه‌ام را به‌موقع تمام کردم!
noun countable
(داستان سفرهای گالیور اثر سوئیفت) یاهو (موجودات نیمه‌انسان و نیمه‌میمون)
- Swift used the Yahoos to satirize the worst aspects of human nature.
- سوئیفت از یاهوها برای هجو بدترین جنبه‌های طبیعت انسان استفاده کرد.
- The Yahoos' constant infighting and squabbling highlighted their inherent selfishness.
- نزاع و درگیری مداوم یاهوها، خودخواهی ذاتی آن‌ها را برجسته می‌کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد yahoo

  1. noun an unrefined, rude person
    Synonyms:
    brute beast savage barbarian boor lout roughneck vulgarian churl yokel bumpkin hick rube philistine hayseed chuff chawbacon
  1. noun an unrefined and often loud or disruptive person.
    Synonyms:
    boor

ارجاع به لغت yahoo

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «yahoo» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/yahoo

لغات نزدیک yahoo

پیشنهاد بهبود معانی