۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Threaded

ˈθredəd ˈθredɪd

سوم‌شخص مفرد:

threads

وجه وصفی حال:

threading

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C2

درهم‌تنیده، نخ‌کش‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The old chair had a frayed, threaded cushion.

صندلی قدیمی یک کوسن نخ‌کش‌شده و فرسوده داشت.

The threaded rope hung securely from the tree branch.

طناب درهم‌تنیده محکم از شاخه‌ی درخت آویزان بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد threaded

  1. verb thread on or as if on a string
    Synonyms:
    wired drawn strung
    Antonyms:
    undone
  1. verb to move or cause to move in a sinuous, spiral, or circular course
    Synonyms:
    wound wandered woven attached

سوال‌های رایج threaded

وجه وصفی حال threaded چی میشه؟

وجه وصفی حال threaded در زبان انگلیسی threading است.

سوم‌شخص مفرد threaded چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد threaded در زبان انگلیسی threads است.

ارجاع به لغت threaded

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «threaded» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/threaded

لغات نزدیک threaded

پیشنهاد بهبود معانی