فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Threading

American: ˈθredɪŋ British: ˈθredɪŋ

گذشته‌ی ساده:

threaded

شکل سوم:

threaded

سوم‌شخص مفرد:

threads

معنی

بندکشی، نخ‌کشی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد threading

  1. verb thread on or as if on a string
    Synonyms:
    stringing wiring drawing
    Antonyms:
    undoing
  1. verb to move or cause to move in a sinuous, spiral, or circular course
    Synonyms:
    winding weaving meandering wandering attaching

ارجاع به لغت threading

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «threading» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/threading

لغات نزدیک threading

پیشنهاد بهبود معانی