امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Weaving

ˈwiːvɪŋ ˈwiːvɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
نساجی، ریسندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- Weaving can be both a relaxing hobby and a source of income.
- نساجی می‌تواند هم سرگرمی آرامش‌بخش و هم منبع درآمد باشد.
- She found joy in weaving colorful fabrics for her home.
- او از ریسندگی پارچه‌های رنگارنگ برای خانه‌اش لذت می‌برد.
noun uncountable
بافندگی
- Weaving requires patience and skill to create intricate patterns.
- بافندگی نیاز به صبر و مهارت برای ایجاد الگوهای پیچیده دارد.
- The art of weaving has been practiced for centuries across various cultures.
- هنر بافندگی قرن‌هاست که در فرهنگ‌های مختلف رواج داشته است.
noun uncountable
ادبی (عمل) ساختن، ترکیب کردن
- She found joy in weaving colorful threads into beautiful tapestries.
- او از ترکیب کردن نخ‌های رنگارنگ در ملیله‌های زیبا لذت می‌برد.
- She spent the afternoon weaving a beautiful tapestry from colorful threads.
- او بعدازظهر را با ترکیب کردن یک ملیله‌ی زیبا از نخ‌های رنگارنگ گذراند.
noun uncountable
(عمل) لایی کشیدن، حرکت ضربدری
- Weaving through the crowded streets, she felt a sense of freedom.
- با لایی کشیدن در خیابان‌های شلوغ، احساس آزادی کرد.
- The dancer's weaving across the stage captivated the audience.
- حرکت ضربدری رقصنده روی صحنه، تماشاگران را مجذوب خود کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

Idioms

  • get weaving on something

    (انگلیس - عامیانه) به‌شدت دست به‌کار شدن، به عملی پرداختن

ارجاع به لغت weaving

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «weaving» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/weaving

لغات نزدیک weaving

پیشنهاد بهبود معانی