فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Off Course

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adverb A1
    خارج از مسیر، دور از مسیر
    • - The rocket veered off course.
    • - موشک از مسیر خارج شد.
    • - The ship was sent off course into shallow waters.
    • - کشتی از مسیر دور شد و به سمت آب‌های کم‌عمق رفت.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد off course

  1. adjective strayed
    Synonyms: astray, confused, disoriented, lost, lost one’s bearing, off-track, roaming, roving

ارجاع به لغت off course

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off course» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/off-course

لغات نزدیک off course

پیشنهاد بهبود معانی