با تنگنظری، کوتهنظرانه، با فکر محدود، متعصبانه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She narrow-mindedly dismissed his innovative ideas.
او با تنگنظری ایدههای نوآورانهی او را رد کرد.
He narrow-mindedly believed that only his opinion mattered.
او متعصبانه معتقد بود که فقط نظر او مهم است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «narrow-mindedly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/narrow-mindedly