فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Countryside

ˈkʌntrisaɪd ˈkʌntrisaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    countrysides

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun uncountable A2
    ییلاقات، حومه شهر
    • - in springtime, when the countryside is green and fresh
    • - در بهاران که دشت و صحرا سبز و خرم است
    • - The whole countryside gathered to welcome him.
    • - همه‌ی روستاییان برای خوشامدگویی به او گرد آمدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد countryside

  1. noun non-city environment
    Synonyms: back roads, boonies, country, environment, land, landscape, non-urban area, scenery, setting, sticks, surroundings, terrain

Collocations

ارجاع به لغت countryside

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «countryside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/countryside

لغات نزدیک countryside

پیشنهاد بهبود معانی