Countryside

ˈkʌntrisaɪd ˈkʌntrisaɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    countrysides

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable A2
روستا، دهات، اطراف شهر، حومه‌ی شهر، ییلاق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- in springtime, when the countryside is green and fresh
- در بهاران که حومه‌ی شهر سبز و خرم است
- She loves to take long walks in the countryside.
- او عاشق پیاده‌روی طولانی در روستا است.
noun countable
روستاییان، اهل روستا
- The whole countryside gathered to welcome him.
- همه‌ی روستاییان برای خوشامدگویی به او گرد آمدند.
- The countryside gathered for the annual harvest festival.
- اهل روستا برای جشن سالانه‌ی برداشت جمع شده بودند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد countryside

  1. noun non-city environment
    Synonyms: back roads, boonies, country, environment, land, landscape, non-urban area, scenery, setting, sticks, surroundings, terrain

Collocations

ارجاع به لغت countryside

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «countryside» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/countryside

لغات نزدیک countryside

پیشنهاد بهبود معانی