Countrywoman

ˈkʌntriˌwʊmən ˈkʌntriˌwʊmən
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

noun
( countryman =) هم‌میهن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد countrywoman

  1. noun a person who is from one's own country
    Synonyms:
    countryman fellow citizen compatriot

ارجاع به لغت countrywoman

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «countrywoman» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/countrywoman

لغات نزدیک countrywoman

پیشنهاد بهبود معانی