گذشتهی ساده:
spaced outشکل سوم:
spaced outسومشخص مفرد:
spaces outوجه وصفی حال:
spacing outحواسپرت شدن، در فکر فرو رفتن، تمرکز را از دست دادن، گیج زدن، در هپروت رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was just staring at the wall, completely spaced out.
فقط به دیوار خیره شده بود و کاملاً در هپروت بود.
Sorry, I spaced out for a second. what did you say?
ببخشید، یه لحظه حواسم نبود؛ چی گفتی؟
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «space out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/space-out