فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Airline

ˈerlaɪn ˈeəlaɪn

شکل جمع:

airlines

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective countable B1

کوتاه‌ترین مسافت بین دو نقطه‌ی کره‌ی زمین، خط مستقیم هوایی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده
noun adjective countable

شرکت هواپیمایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Airlines compete against railways.

شرکت‌های هواپیمایی با راه‌آهن‌ها رقابت می‌کنند.

airline employees

کارکنان هواپیمایی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد airline

  1. noun air carrier
    Synonyms:
    commercial airline air service air passenger carrier air shuttle commuter airline air taxi charter airline

ارجاع به لغت airline

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «airline» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/airline

لغات نزدیک airline

پیشنهاد بهبود معانی