فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tuning

ˈtuːnɪŋ ˈtjuːnɪŋ

گذشته‌ی ساده:

tuned

شکل سوم:

tuned

سوم‌شخص مفرد:

tunes

معنی

noun

میزان‌سازی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tuning

  1. verb to alter for proper functioning.
    Synonyms:
    fixing regulating setting
  1. verb to bring into accord
    Synonyms:
    coordinating harmonizing reconciling conforming integrating accommodating modulating proportioning
  1. verb to utter words or sounds in musical tones
    Synonyms:
    singing chanting vocalizing carolling

ارجاع به لغت tuning

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tuning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tuning

لغات نزدیک tuning

پیشنهاد بهبود معانی