با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Effectuation

American: ɪˌfektjʊˈeɪʃən British: ɪˌfektjʊˈeɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    انجام
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد effectuation

  1. noun The act of beginning and carrying through to completion
    Synonyms: discharge, execution, implementation, performance, prosecution

ارجاع به لغت effectuation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «effectuation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/effectuation

لغات نزدیک effectuation

پیشنهاد بهبود معانی