با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Excretion

ɪkˈskriːʃn ɪkˈskriːʃn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
دفع، مدفوع

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد excretion

  1. noun the act of excreting
    Synonyms: elimination, urination, evacuation, discharge, discharging, secretion, defecation, expelling, expulsion, ejecting, ejection, voiding, leaving, perspiration, sweating, exudation
    Antonyms: accretion, eating, receiving
  2. noun the product of excretion
    Synonyms: waste matter, excreta, feces, excrement

ارجاع به لغت excretion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excretion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/excretion

لغات نزدیک excretion

پیشنهاد بهبود معانی