فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Urination

ˌjʊərɪˈneɪʃən ˌjʊərɪˈneɪʃən
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    urinations

معنی

noun
دفع ادرار، ازاله بول

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد urination

  1. noun the discharge of urine
    Synonyms:
    micturition

ارجاع به لغت urination

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «urination» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/urination

لغات نزدیک urination

پیشنهاد بهبود معانی