فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Curio

ˈkjʊrioʊ ˈkjʊəriəʊ
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    تحفه، سوغات، چیز غریب، عتیقه
    • - a curio shop
    • - فروشگاه تحفه و هدایا
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد curio

  1. noun knickknack
    Synonyms: antique, bauble, bibelot, bygone, collectible, collector’s item, objet d’art, toy, trifle, trinket, whatnot

ارجاع به لغت curio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «curio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/curio

لغات نزدیک curio

پیشنهاد بهبود معانی