با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

It

ɪt ɪt ɪt ɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun pronoun A1
آن، آن چیز، آن جانور، آن کودک، او (ضمیر سوم شخص مرد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- The horse was old and it died.
- اسب پیر بود و مرد.
- I picked up the book and put it on the table.
- کتاب را برداشتم و آن را روی میز گذاشتم.
- It is mine.
- (آن) مال من است.
- Everyone knows it.
- همه آن را می‌دانند.
- Who cooked it?
- کی آن را پخت؟
- The cow is hers and she milks it.
- گاو مال اوست و وی آن را می‌دوشد.
- It doesn't matter.
- اهمیت ندارد.
- "Who is that?" "It's me!"
- «کیست؟» «منم!»
- Is it Hassan?
- حسن است؟
- No, it's Hossein.
- نه حسین است.
- It is raining.
- دارد باران می‌آید.
- It's hot.
- گرم است.
- It's a beautiful day.
- روز زیبایی است.
- Is it far to Sari?
- (از اینجا) تا ساری دور است؟
- It's Friday.
- جمعه است.
- It will soon be winter.
- بزودی زمستان خواهد شد.
- It is 20 kilometers from here to Niassar.
- از اینجا تا نیاسر بیست کیلومتر است.
- It's my turn.
- نوبت من است.
- I can't understand it!
- نمی‌فهمم!
- Stop it!
- بس کن!
- How is it going?
- چه خبر؟ اوضاع چطور است؟
- It's OK!
- عیبی نداره!
- It makes me angry the way she is always complaining.
- (این روش) شکایت دائمی او مرا عصبانی می‌کند.
- It is good being an artist.
- هنرپیشه بودن خوب است.
- What is it like to be engaged?
- نامزد بودن چطور است؟
- It proved difficult to reach an agreement.
- دستیابی به توافق دشوار بود.
- It surprised me to hear that she is getting married.
- از شنیدن اینکه دارد ازدواج می‌کند تعجب کردم.
- It is true that he stole the book.
- صحت دارد که کتاب را دزدید.
- Is it known where they went?
- آیا معلوم است کجا رفتند؟
- It was kind of you to come.
- لطف کردید آمدید.
- It was foolish of him to say that!
- گفتن آن (حرف) توسط او احمقانه بود!
- It seems (that) he had lost his way.
- ظاهراً راه خود را گم کرده بود.
- As it happens, I know the person you spoke of.
- از قضا کسی را که درباره‌اش حرف زدی، می‌شناسم.
- It looks as if it is going to snow.
- مثل اینکه می‌خواهد برف بیاید.
- It was Ali who broke the glass.
- (آن) علی بود که لیوان را شکست.
- It was water (that) she gave us, not alcoholic beverages.
- به ما آب داد نه مشروبات الکلی.
- It was exactly ten years ago that my mother passed away.
- درست ده سال پیش بود که مادرم فوت کرد.
- She ran for it!
- زد به چاک! (رفت!)
- He lorded it.
- او خیلی به دوستان خود فخر می‌فروخت.
- She decided to leave her job and go it alone as a lawyer.
- او تصمیم گرفت شغل خود را رها کرده و تک و تنها به وکالت دادگستری بپردازد.
- He was in for it!
- حقش بود!
- If it hadn't been for the snow, I would have gone.
- اگر (به واسطه‌ی) برف نبود، رفته بودم.
- He's no longer with it.
- دیگر سر در نمی‌آورد، دیگر دستش توی کار نیست، خنگ شده است.
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد it

  1. noun The branch of engineering that deals with the use of computers and telecommunications to retrieve and store and transmit information
    Synonyms: information technology
  2. pronoun
    Synonyms: such a thing, that which, the object, this thing, the subject, alert, aware, up-to-date

Collocations

Idioms

  • it never rains out it pours

    (چیزهای خوب یابد) یا نمی‌آید یا سیل مانند می‌آید

  • that's it!

    همین! دیگر حرفی ندارم! درست است!

ارجاع به لغت it

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «it» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/it

لغات نزدیک it

پیشنهاد بهبود معانی