امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Conjuration

    ˌkɒndʒʊˈreɪʃn̩ ˌkɒndʒʊˈreɪʃn̩
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی

    noun
    افسون، سحر، جادو، التماس، مناجات

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد conjuration

    1. noun the use of skillful tricks and deceptions to produce entertainingly baffling effects
      Synonyms:
      trick deception magic illusion sleight of hand magic-trick conjuring trick legerdemain prestidigitation thaumaturgy
    1. noun the use of supernatural powers to influence or predict events
      Synonyms:
      magic witchcraft wizardry witchery sorcery conjuring incantation invocation conjurement conjury thaumaturgy theurgy sortilege witching exorcisation

    ارجاع به لغت conjuration

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «conjuration» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/conjuration

    لغات نزدیک conjuration

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی