بهطور بدیهی، بهطور پیشپاافتاده، بهآسانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She trivially solved the puzzle in minutes.
او بهآسانی پازل را در چند دقیقه حل کرد.
He trivially dismissed her concerns.
او بهطور پیشپاافتادهای نگرانیهای او را رد کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trivially» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trivially