آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Palatine

ˈpæləˌtaɪn ˈpælətaɪn

معنی palatine

noun adjective

وابسته به کاخ، کاخی، کاخ‌مانند

adjective noun

دارای امتیازات سلطنتی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
adjective noun

وابسته به ناحیه‌ی پالاتینات (در آلمان)

adjective noun

صاحب منصب کاخ سلطنتی

adjective noun

اشرافی قرون وسطی که در قلمرو خود دارای امتیازات سلطنتی بود

noun adjective

پوست خز (که با آن شانه‌ها را در زمستان می‌پوشاندند)، شانه‌پوش

noun adjective

(P بزرگ) نام یکی از هفت تپه‌ی روم

adjective noun

وابسته به سق یا کام، کامی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد palatine

  1. noun (Middle Ages) the lord of a palatinate who exercised sovereign powers over his lands
    Synonyms:
  1. noun either of two irregularly shaped bones that form the back of the hard palate and helps to form the nasal cavity and the floor of the orbits
    Synonyms:
    palatine bone os palatinum
  1. adjective relating to or lying near the palate
    Synonyms:

ارجاع به لغت palatine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palatine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palatine

لغات نزدیک palatine

پیشنهاد بهبود معانی