آیکن بنر

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف پاییزی «اشتراک هوش مصنوعی»

فقط تا ۴ مهر - تا ٪۵۰ تخفیف هوش مصنوعی

خرید با تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Palatal

ˈpælətl̩ ˈpælətl̩

معنی palatal

noun adjective

وابسته به کام، وابسته سق، دهانی، کامی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد palatal

  1. adjective relating to or lying near the palate
    Synonyms:
  1. adjective produced with the front of the tongue near or touching the hard palate (as `y') or with the blade of the tongue near the hard palate (as `ch' in `chin' or `j' in `gin')
    Synonyms:
    palatalized palatalised

ارجاع به لغت palatal

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «palatal» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/palatal

لغات نزدیک palatal

پیشنهاد بهبود معانی