فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Job Title

شکل جمع:

job titles

معنی و نمونه‌جمله‌ها

collocation noun countable

عنوان شغلی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

The job title was misleading and did not match the responsibilities.

عنوان شغلی گمراه‌کننده بود و با مسئولیت‌ها مطابقت نداشت.

He updated his resume to include his current job title.

او رزومه‌ی خود را به‌روزرسانی کرد تا عنوان شغلی فعلی خود را در آن بگنجاند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The company changed his job title after the promotion.

پس‌از ارتقاء، شرکت عنوان شغلی او را تغییر داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد job title

  1. noun a name that describes someone's job or position

ارجاع به لغت job title

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «job title» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/job-title

لغات نزدیک job title

پیشنهاد بهبود معانی