امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Titled

    ˈtaɪtld ˈtaɪtld
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      titles

    • وجه وصفی حال:

      titling

    معنی

    adjective
    لقب‌دار، صاحب لقب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد titled

    1. verb Give a title to
      Synonyms: styled, entitled, termed, named, dubbed, designated, denominated, christened, called, baptized
    2. adjective Belonging to the peerage
      Synonyms: highborn, coroneted

    لغات هم‌خانواده titled

    ارجاع به لغت titled

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «titled» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/titled

    لغات نزدیک titled

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return