فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Semester

səˈmestər səˈmestə

شکل جمع:

semesters

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

نیمسال تحصیلی، نیمسال آموزشی، ترم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The first semester of college can be overwhelming for many students.

اولین ترم دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان ممکن است طاقت‌فرسا باشد.

Usually, an academic year consists of two semesters.

سال تحصیلی معمولاً از دو نیمسال تشکیل می‌شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

A year can be divided into two semesters.

سال را می‌توان به دو نیمسال تقسیم کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد semester

  1. noun term
    Synonyms:
    period session quarter course

ارجاع به لغت semester

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «semester» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/semester

لغات نزدیک semester

پیشنهاد بهبود معانی