آخرین به‌روزرسانی:

Ribbed

rɪbd rɪbd

سوم‌شخص مفرد:

ribs

وجه وصفی حال:

ribbing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive

شیاردار (در مورد بافتنی) (دارای راه‌راه برجسته)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The ribbed socks were comfortable.

جوراب‌های شیاردار راحت بودند.

She wore a ribbed sweater to keep warm in the chilly weather.

ژاکت شیاردار می‌پوشید تا در هوای سرد گرم بماند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ribbed

  1. verb subject to laughter or ridicule
    Synonyms:
    ridiculed teased joked kidded joshed bantered jested roasted razzed needled chaffed ride ragged stayed boned
  1. adjective (of the surface) having a rough, riblike texture
    Synonyms:
    costate
  1. adjective furnished or strengthened with ribs
    Antonyms:
    ribless

سوال‌های رایج ribbed

وجه وصفی حال ribbed چی میشه؟

وجه وصفی حال ribbed در زبان انگلیسی ribbing است.

سوم‌شخص مفرد ribbed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد ribbed در زبان انگلیسی ribs است.

ارجاع به لغت ribbed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ribbed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ribbed

لغات نزدیک ribbed

پیشنهاد بهبود معانی