با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Tucker

    ˈtʌkər ˈtʌkə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      tuckered

    • شکل سوم:

      tuckered

    • سوم‌شخص مفرد:

      tuckers

    • وجه وصفی حال:

      tuckering

    معنی

    noun verb - transitive
    شمشیرساز، خوراک، تأمین غذا کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد tucker

    1. verb Wear out completely
      Synonyms: exhaust, fatigue, poop, tire, wash up, wary, beat, wilt, tucker-out
    2. noun United States anarchist influential before World War I (1854-1939)
      Synonyms: Benjamin Ricketson Tucker
    3. noun United States vaudevillian (born in Russia) noted for her flamboyant performances (1884-1966)
      Synonyms: Sophie Tucker

    ارجاع به لغت tucker

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «tucker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tucker

    لغات نزدیک tucker

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی