امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Coif

koɪf koɪf
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun verb - transitive adverb
گیسوپوش، عرقچین سفید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد coif

  1. noun the arrangement of the hair (especially a woman's hair)
    Synonyms:
    hairstyle hair style hairdo coiffure arrange cover cap headdress hood afro skullcap
  1. verb arrange attractively
    Synonyms:
    arrange set dress do coiffure coiffe

ارجاع به لغت coif

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «coif» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/coif

لغات نزدیک coif

پیشنهاد بهبود معانی