فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hairstyle

ˈherstaɪl ˈheəstaɪl

شکل جمع:

hairstyles

توضیحات:

این لغت به شکل hair style نیز نوشته می‌شود ولی شکل نوشتاری hairstyle رایج است.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آرایش و پیرایش مدل مو

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

His hairstyle hasn't changed in years.

مدل موی او سال‌هاست که تغییر نکرده است.

I love your new hairstyle, it suits you.

عاشق مدل موی جدیدت هستم، بهت می‌آد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Her new hairstyle totally changed her appearance.

مدل موی جدید او ظاهرش را به‌کلی تغییر داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hairstyle

  1. noun cut, style of a head of hair
    Synonyms:
    haircut style hairdo coiffure do braid ponytail bob bun fade afro pixie mohawk pigtails blow dry natural crewcut pageboy bouffant brushcut flip ducktail flattop feather cut dreadlocks razor cut beehive horse tail headdress

ارجاع به لغت hairstyle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hairstyle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hairstyle

لغات نزدیک hairstyle

پیشنهاد بهبود معانی