فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Flattop

ˈflættɑːp ˈflættɑːp ˈflæt-tɒp

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

آرایش و پیرایش مدل مو (معمولا مردانه و قسمت بالای مو صاف می‌باشد)

He walked into the barbershop and asked for a flattop.

وارد آرایشگاه شد و یک مدل موی صاف خواست.

The hairstylist skillfully sculpted the man's hair into a flawless flattop.

آرایشگر به‌طرز ماهرانه‌ای موهای این مرد را به صورت مدل صاف بی‌نقصی درآورد.

noun countable

ناو هواپیمابر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The flattop sailed through the open sea.

ناو هواپیمابر در دریای آزاد عبور کرد.

The flattop dominated the horizon, a symbol of naval power.

ناو هواپیمابر، نمادی از قدرت دریایی، بر افق تسلط داشت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد flattop

  1. noun a closely cropped haircut; usually for men
    Synonyms:
    crew-cut
  1. noun a large warship that carries planes and has a long flat deck for takeoffs and landings
    Synonyms:
    carrier aircraft-carrier attack aircraft carrier

ارجاع به لغت flattop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «flattop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/flattop

لغات نزدیک flattop

پیشنهاد بهبود معانی