فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Haircut

ˈherkʌt ˈheəkʌt

شکل جمع:

haircuts

معنی و نمونه‌جمله

noun countable B1

موچینی، سلمانی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Last night I went to get a haircut.

دیشب رفتم سلمانی.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد haircut

  1. noun trim
    Synonyms:
    trimming hairdo hairstyle bangs bob crew cut buzz cut shingling pompadour feather cut

Collocations

get a haircut

سلمانی رفتن

give a haircut

سلمانی کردن، اصلاح کردن

ارجاع به لغت haircut

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haircut» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/haircut

لغات نزدیک haircut

پیشنهاد بهبود معانی