فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tricksy

ˈtrɪksi ˈtrɪksi

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

فریبنده، اهل شوخی و نیرنگ‌بازی، حیله‌گر، حقه‌باز، ترفندباز

The tricksy cat pounced on its unsuspecting prey.

گربه‌ی حیله‌گر به شکار ناآگاه خود هجوم آورد.

Be cautious of the tricksy salesman who will do anything to make a sale.

مراقب فروشنده‌ی حقه‌باز باشید که هر کاری برای فروش انجام می‌دهد.

adjective

سخت، دشوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The tricksy puzzle had everyone stumped for hours.

پازل سخت ساعت‌ها همه را درگیر کرده بود.

The tricksy situation required a clever and strategic approach to overcome.

غلبه بر این وضعیت دشوار نیازمند رویکردی هوشمندانه و استراتژیک بود.

adjective

قدیمی آراسته، ملبس به لباس فاخر، شیک‌پوش

The tricksy businessman arrived at the meeting in a sharp, tailored suit.

تاجر آراسته با کت‌شلوار زیبا و خوش‌دوخت به جلسه آمد.

My tricksy aunt went at the party.

خاله‌ی شیک‌پوشم به مهمانی رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tricksy

  1. adjective marked by skill in deception
    Synonyms:
    sly tricky crafty cunning wily slick foxy guileful dodgy knavish

ارجاع به لغت tricksy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tricksy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tricksy

لغات نزدیک tricksy

پیشنهاد بهبود معانی