آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Dodgy

    ˈdɑːdʒi ˈdɒdʒi

    صفت تفضیلی:

    dodgier

    صفت عالی:

    dodgiest

    معنی dodgy | جمله با dodgy

    adjective

    انگلیسی بریتانیایی حیله‌گر، نیرنگ‌باز، حقه‌باز (شخص)، حیله‌گرانه، متقلبانه (رفتار و غیره)

    The dodgy contractor did a terrible job on our home renovations and then disappeared without finishing the work.

    پیمانکار حقه‌باز کار وحشتناکی در بازسازی خانه‌ی ما انجام داد و سپس بدون این‌که کار را تمام کند، ناپدید شد.

    I don't trust that dodgy car salesman.

    به آن فروشنده‌ی ماشین حیله‌گر اعتماد ندارم.

    adjective slang

    انگلیسی بریتانیایی خطرناک، پرخطر (مکان و موقعیت و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    The dodgy neighborhood is known for its high crime rate.

    این محله‌ی خطرناک به دلیل نرخ بالای جرم و جنایت معروف است.

    a dodgy situation

    موقعیتی پرخطر

    adjective

    انگلیسی بریتانیایی آسیب‌دیده (به‌طوری که ممکن است مشکل‌ساز شود)

    I decided not to buy the house because the foundation seemed dodgy and could lead to structural issues in the future.

    تصمیم گرفتم خانه را نخرم زیرا فونداسیون آسیب‌دیده به نظر می‌رسید که می‌توانست در آینده منجر به بروز مشکلات ساختاری شود.

    dodgy ladder

    نردبان آسیب‌دیده

    adjective

    انگلیسی بریتانیایی مشکوک، شبهه‌دار

    The witness' testimony seemed dodgy, as there were inconsistencies in his story.

    شهادت شاهد مشکوک به نظر می‌رسید زیرا در روایت او تناقضاتی وجود داشت.

    The police were investigating a dodgy person who had been seen lurking around the neighborhood.

    پلیس در حال بررسی شخصی شبهه‌دار بود که در اطراف محله کمین کرده بود.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد dodgy

    1. adjective Of uncertain outcome; especially fraught with risk; - New Yorker
      Synonyms:
      dicey chancy chanceful
    1. adjective marked by skill in deception
      Synonyms:
      tricky sly crafty cunning slick wily guileful foxy knavish tricksy

    سوال‌های رایج dodgy

    صفت تفضیلی dodgy چی میشه؟

    صفت تفضیلی dodgy در زبان انگلیسی dodgier است.

    صفت عالی dodgy چی میشه؟

    صفت عالی dodgy در زبان انگلیسی dodgiest است.

    ارجاع به لغت dodgy

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «dodgy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dodgy

    لغات نزدیک dodgy

    • - dodgery
    • - dodgson
    • - dodgy
    • - dodo
    • - dodoma
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.