صفت تفضیلی:
dodgierصفت عالی:
dodgiestانگلیسی بریتانیایی حیلهگر، نیرنگباز، حقهباز (شخص)، حیلهگرانه، متقلبانه (رفتار و غیره)
The dodgy contractor did a terrible job on our home renovations and then disappeared without finishing the work.
پیمانکار حقهباز کار وحشتناکی در بازسازی خانهی ما انجام داد و سپس بدون اینکه کار را تمام کند، ناپدید شد.
I don't trust that dodgy car salesman.
به آن فروشندهی ماشین حیلهگر اعتماد ندارم.
انگلیسی بریتانیایی خطرناک، پرخطر (مکان و موقعیت و غیره)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dodgy neighborhood is known for its high crime rate.
این محلهی خطرناک به دلیل نرخ بالای جرم و جنایت معروف است.
a dodgy situation
موقعیتی پرخطر
انگلیسی بریتانیایی آسیبدیده (بهطوری که ممکن است مشکلساز شود)
I decided not to buy the house because the foundation seemed dodgy and could lead to structural issues in the future.
تصمیم گرفتم خانه را نخرم زیرا فونداسیون آسیبدیده به نظر میرسید که میتوانست در آینده منجر به بروز مشکلات ساختاری شود.
dodgy ladder
نردبان آسیبدیده
انگلیسی بریتانیایی مشکوک، شبههدار
The witness' testimony seemed dodgy, as there were inconsistencies in his story.
شهادت شاهد مشکوک به نظر میرسید زیرا در روایت او تناقضاتی وجود داشت.
The police were investigating a dodgy person who had been seen lurking around the neighborhood.
پلیس در حال بررسی شخصی شبههدار بود که در اطراف محله کمین کرده بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dodgy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dodgy