فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

کودکانه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • بچگانه
  • فونتیک فارسی

    koodakaane
  • صفت قید
    childish, infantile, juvenile, baby, child-like
    • - او سیمایی کودکانه داشت.

    • - She had a childish face.
    • - تلاش‌های کودکانه

    • - infantile attempts
    • - شور و شعف کودکانه

    • - childish abandon
  • غیرمنطقی
  • فونتیک فارسی

    koodakaane
  • صفت قید
    مجازی juvenile, childish, jejune, irrational
    • - تو باید این نگرانی‌های کودکانه را از سر بیرون کنی!

    • - You must dismiss such childish anxieties!
    • - تو بایستی خودت را از شر این افکار کودکانه آزاد کنی.

    • - You must rid yourself of these childish thoughts.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد کودکانه

ارجاع به لغت کودکانه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کودکانه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/کودکانه

پیشنهاد بهبود معانی