انگلیسی آمریکایی زخمی کردن، آسیب رساندن، صدمه زدن، بدرفتاری کردن، تحقیر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The critics did a number on the new play, calling it the worst production of the year.
منتقدان، نمایش جدید را تحقیر کردند و آن را بدترین اجرای سال خواندند.
I really did a number on my knee during the soccer match.
در مسابقهی فوتبال، زانویم را حسابی زخمی کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «do a number on someone» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/do a number on someone