فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

کوتاه آمدن به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

کمتر از اندازه‌ی لازم بودن

فونتیک فارسی

kootaah aamadan
فعل لازم

to run short (of)

رستوران مجبور شد زودتر تعطیل کند چون به صورت غیرمنتظره‌ای مواد اولیه‌ی غذای معروفشان کوتاه آمده بود.

The restaurant had to close early because they unexpectedly ran short of ingredients for their popular dish.

معمولاً صبح‌ها زمانم کوتاه می‌آید.

I often run short of time in the mornings.

ادامه ندادن دعوا یا بحث

فونتیک فارسی

kootaah aamadan
فعل لازم

مجازی to let up, to relent, to climb down, to cave in

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

پریسا بالاخره کوتاه آمد و قبول کرد با او قرار بگذارد.

Parisa finally relented and agreed to go on a date with him.

آن دو کشور بعد از ساعت‌ها مذاکره بالاخره کوتاه آمدند و آتش‌بس را پذیرفتند.

After hours of negotiations, the two countries finally relent and agree to a ceasefire.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت کوتاه آمدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوتاه آمدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوتاه آمدن

لغات نزدیک کوتاه آمدن

پیشنهاد بهبود معانی