آخرین به‌روزرسانی:

کوتاه به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

صفت
فونتیک فارسی / kootaah /

short, dwarf, low, chunky, close cropped, scanty, scrubby, squat, stubby, undersized, stumpy, little, sawed-off, runty, shorty, shortie, knee-high, dwarfish, runtish

قصیر و کم‌طول

«عمر بشر ناخوشایند، حیوانی و کوتاه است.»

"Man's life is nasty, brutish and short."

سرباز موی خیلی کوتاه و چشمان آبی داشت.

The soldier had closely cropped hair and blue eyes.

صفت
فونتیک فارسی / kootaah /

short-haul, short (time), brief, instant, jiffy, trice, twinkling of a eye

زودگذر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

او خنده‌ای کوتاه و طعنه‌آمیز کرد.

He gave a brief, sardonic laugh.

جنگ میهن‌دوستی را برانگیخت؛ ولی فقط برای مدتی کوتاه.

The war gave a fillip to patriotism, but for a short time only.

صفت
فونتیک فارسی / kootah /

to the point, brief, summary, short-winded, abbreviated, abridged, summarized, thumbnail, condensed, synoptic

خلاصه

سپاس‌نامه‌ی صفحه‌ی اول کتاب کوتاه و زیبا بود.

The inscription on the first page of the book was brief and beautiful.

این نشست کوتاه زودتر از حد انتظار به پایان رسید.

The short-winded meeting ended earlier than expected.

سازه‌ی پیوندی
فونتیک فارسی / -kootaah /

a combining form (meaning: short, insufficient)

کم‌تر از حد معمول

کوتاه‌قد

little

کوتاه‌عمر

short-lived

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد کوتاه

  1. مترادف:
    خلاصه قاصر قصیر قصیره مجمل محدود مختصر ملخص موجز
    متضاد:
    دراز
  1. مترادف:
    کوتاه‌قد کوتوله

سوال‌های رایج کوتاه

کوتاه به انگلیسی چی می‌شه؟

کلمه‌ی «کوتاه» در انگلیسی short ترجمه می‌شود.

کوتاه به ویژگی‌ای اطلاق می‌شود که به معنای طول کم یا مدت زمان اندک باشد. این واژه در زمینه‌های مختلف کاربرد دارد و می‌تواند به اشیاء، زمان، یا حتی ویژگی‌های انسانی اشاره کند. به‌عنوان مثال، وقتی می‌گوییم یک فرد قد کوتاهی دارد، به این معناست که قد او نسبت به سایر افراد یا استانداردهای موجود کم است. همچنین، واژه کوتاه می‌تواند در زمینه زمان نیز استفاده شود، مثلاً زمانی که می‌گوییم «مدت زمان کوتاهی صرف شد»، به معنای آن است که فعالیت یا رخداد مورد نظر در مدت زمان کمی انجام شده است.

در زبان فارسی، واژه‌ی «کوتاه» ممکن است به معنای خلاصه و مختصر نیز به کار رود. برای مثال، وقتی از کسی خواسته می‌شود که گزارشی «کوتاه» بدهد، منظور این است که گزارش باید با کمترین جزئیات و در کمترین زمان ممکن ارائه شود.

کوتاه بودن در فرهنگ‌های مختلف و در زمینه‌های مختلف معانی متفاوتی دارد. در حوزه‌ی مد، عبارت «کوتاه» به لباس‌ها، شلوارها یا موهایی اطلاق می‌شود که طول کمی دارند. برای مثال، «شلوار کوتاه» به شلواری گفته می‌شود که تا مچ پا یا بالاتر از آن است.

در علوم و هنرها نیز، گاهی واژه‌ی کوتاه به سرعت یا مختصر بودن در انجام عمل یا نمایش اشاره دارد. به‌عنوان مثال، در ادبیات و نویسندگی، «داستان کوتاه» به آثار داستانی اطلاق می‌شود که معمولاً طول کمتری نسبت به رمان دارند و به طور مختصر یک موضوع یا داستان خاص را روایت می‌کنند.

ارجاع به لغت کوتاه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «کوتاه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/کوتاه

لغات نزدیک کوتاه

پیشنهاد بهبود معانی