با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

خلاصه به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

چکیده، گزیده

فونتیک فارسی

kholaase
اسم
summary, outline, brief, sketch, recapitulation, precis, conspectus, sum, abstract, rundown, resume, roundup, abbreviation, synopsis, epitome, note

- خلاصه، قرارداد را امضا نکرد.

- In brief, he didn't sign the contract.

- لب آن مصوبه را به‌صورت خلاصه ارائه دادند.

- The sense of the decision was presented in a summary.

- خلاصه شکست سختی خوردیم.

- In sum, we were badly defeated.
کوتاه

فونتیک فارسی

kholaase
صفت
short, brief, shortened, synoptic, concise, abridged

- یک گزارش خلاصه

- a brief report

- او توضیح خلاصه‌ای درمورد تکنولوژی جدید ارائه داد.

- He gave a brief explanation of the new technology.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خلاصه

ارجاع به لغت خلاصه

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خلاصه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خلاصه

پیشنهاد بهبود معانی