chosen, selected, choice, select, picked out, preferred, adoptive, elected
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اگر برگزیده شوم از قانون اساسی پیروی خواهم کرد.
If I am elected I'll hew to the Constitution.
او به مقام رهبری حزب برگزیده شد.
He was elected to the leadership of the party.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «برگزیده» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/برگزیده