فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

مختار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

آزاد، دارای اختیار

فونتیک فارسی

mokhtaar
صفت

free, having free choice, independent, at liberty, empowered, authorized

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

خودمختار

self-governing

وکیل مختار بود همه‌ی قبوضش را پرداخت کند.

The lawyer was empowered to pay all her bills.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مختار

  1. مترادف:
    آزاد برگزیده بهین پسندیده حر صاحب‌اختیار ماذون مجاز مخیر مستقل
    متضاد:
    مجبور

ارجاع به لغت مختار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مختار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/مختار

لغات نزدیک مختار

پیشنهاد بهبود معانی