فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Assuming

əˈsuːmɪŋ əˈsjuːmɪŋ

صفت تفضیلی:

more assuming

صفت عالی:

most assuming

توضیحات:

در معنای اول همچنین می‌توان از assuming that به‌جای assuming استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

conjunction

با فرض اینکه، با قبول اینکه، با پذیرش اینکه، با در نظر گرفتن اینکه

Assuming that costs rise, the company will need to revise its budget.

با فرض اینکه هزینه‌ها افزایش یابد، شرکت باید بودجه‌بندی جدیدی انجام دهد.

Assuming that climate change is real, we must take immediate action.

با قبول اینکه تغییرات اقلیمی واقعی است، باید اقدامات فوری انجام دهیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Assuming that he lacks sufficient experience, this decision seems a bit strange.

با در نظر گرفتن اینکه او تجربه‌ی کافی ندارد، این تصمیم کمی عجیب به نظر می‌رسد.

adjective B2

خودبین، ازخودراضی، متکبر، لاف‌زن، پرمدعا، مغرور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

An assuming friend is one who expects more than his due.

دوست پرمدعا کسی است که بیش از حد خود طلب می‌کند.

He was so assuming that he thought he was always right.

او آن‌قدر مغرور بود که فکر می‌کرد همیشه حق با اوست.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The man was so assuming and kept giving unsolicited advice.

آن مرد ازخودراضی بود و بدون اینکه کسی نظرش را بخواهد، توصیه‌های بی‌پایه‌واساس می‌داد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد assuming

  1. adjective presumptuous, arrogant
    Synonyms:
    rude pushy forward conceited egotistic arrogant haughty domineering overbearing bold disdainful imperious
    Antonyms:
    unassuming doubting

ارجاع به لغت assuming

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «assuming» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/assuming

لغات نزدیک assuming

پیشنهاد بهبود معانی