امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Mordacious

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
گاز انبری، تند، تیز، سوزآور، محرق

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد mordacious

  1. adjective So sharp as to cause mental pain
    Synonyms:
    biting pungent acerbic acid acidic acrid astringent caustic corrosive cutting mordant barbed scathing sharp slashing stinging trenchant truculent vitriolic nipping

ارجاع به لغت mordacious

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «mordacious» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/mordacious

لغات نزدیک mordacious

پیشنهاد بهبود معانی