با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Acidic

əˈsɪdɪk əˈsɪdɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more acidic
  • صفت عالی:

    most acidic

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    تشکیل‌دهنده‌ی اسید، اسیددار، اسیدی
    • - acidic rocks
    • - سنگ‌های اسیدزا، سنگ‌های اسیدی
    • - acidic soil
    • - خاک اسیدی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد acidic

  1. adjective So sharp as to cause mental pain
    Synonyms: astringent, acid, acerbic, acrid, biting, caustic, corrosive, cutting, mordacious, mordant, pungent, scathing, sharp, slashing, stinging, trenchant, truculent, vitriolic, acidulent, sour, acidulous
    Antonyms: amphoteric, alkaline
  2. adjective Acid.
    Synonyms: sour

ارجاع به لغت acidic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «acidic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/acidic

لغات نزدیک acidic

پیشنهاد بهبود معانی