فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cutting Board

ˈkʌtɪŋ bɔːrd ˈkʌtɪŋ bɔːd

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

تخته گوشت، تخته برش، تخته آشپزخانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Place the chicken breast on a cutting board.

سینه‌ی مرغ را رویِ تخته برش قرار دهید.

Wash the cutting board with detergent before using it for vegetables.

تخته برش را قبل از استفاده برای سبزیجات با مواد شوینده بشویید.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutting board

  1. noun chopping board
    Synonyms:
    chopping block butcher block butcher board

ارجاع به لغت cutting board

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutting board» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cutting-board

لغات نزدیک cutting board

پیشنهاد بهبود معانی