فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cutting Corners

معنی و نمونه‌جمله‌ها

idiom

از چیزی زدن. صرفه‌جویی کردن. میانبر رفتن.

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

My mom often had to cut corners when we were kids in order to feed all of us.

وقتی بچه بودیم مادرم اغلب مجبور به صرفه‌جویی بود تا بتواند به همه‌ی ما غذا بدهد.

When the boss found out that the accounting department was cutting corners, they fired them all.

وقتی رئیس فهمید بخش حسابداری از سر و ته حساب‌ها میزده، همه‌ی آن‌ها را اخراج کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The President of Uited States decided to cut corners in order to overcome the recession.

رئیس جمهور آمریکا تصمیم گرفت میانبر بزند تا بر بحران اقتصادی غلبه کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cutting corners

  1. idiom doing something poorly in order to save time or money.

ارجاع به لغت cutting corners

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cutting corners» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cutting-corners

لغات نزدیک cutting corners

پیشنهاد بهبود معانی