فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Proconsul

ˌproʊˈkɒnsl̩ ˌprəʊˈkɒnsl̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (روم قدیم) افسر دارای بعضی اختیارات کنسولی، فرماندار، فرماندار مستملکات
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت proconsul

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «proconsul» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/proconsul

لغات نزدیک proconsul

پیشنهاد بهبود معانی