اشتهای سیریناپذیر، ولع بیانتها، اشتیاق سیریناپذیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The dictator's insatiable appetite for power corrupted his soul.
ولع بیانتهای این دیکتاتور برای قدرت، روحش را فاسد کرد.
Arina's insatiable appetite for knowledge led her to read many books.
اشتیاق سیریناپذیر آرینا به دانش، او را به خواندن کتابهای بسیاری سوق داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «insatiable appetite» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/insatiable-appetite