خنده یا گریهی هیستریک، خنده یا گریهی غیرقابل کنترل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The child was in hysterics because he lost his favorite toy.
کودک بهدلیل گم شدن اسباببازی محبوبش، گریهی هیستریکی داشت.
During the play, the actress’s performance caused the audience to go into hysterics.
درطول نمایش، اجرای بازیگر باعث شد تماشاگران به خندهی غیرقابل کنترلی بیفتند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hysterics» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hysterics