فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Clamant

klæmənt klæmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more clamant
  • صفت عالی:

    most clamant

معنی‌ها و نمونه‌جمله

  • adjective
    پرهیاهو، پرسروصدا
  • adjective
    نیازمند به توجه فوری، فوتی
    • - a clamant need
    • - نیاز فوری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد clamant

  1. adjective Demanding attention; ; ; - H.L.Mencken
    Synonyms: blatant, clamorous, crying, dire, imperative, exigent, pressing, insistent, strident, urgent, instant, vociferous

ارجاع به لغت clamant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «clamant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/clamant

لغات نزدیک clamant

پیشنهاد بهبود معانی