با آب گرم سوزاندن، آب جوش ریختن روی، تاولزده کردن، تاول، اثر آب جوش بر روی پوست، سوختگی، آبپز کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The samovar fell on Mahvash and scalded half of her body.
سماور روی مهوش افتاد و نیمی از تن او را سوزاند.
scalding water
آب داغ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scald» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scald