آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Scald

skɒːld skɔːld

معنی scald | جمله با scald

adjective adverb noun verb - transitive

با آب گرم سوزاندن، آب جوش ریختن روی، تاول‌زده کردن، تاول، اثر آب جوش بر روی پوست، سوختگی، آب‌پز کردن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The samovar fell on Mahvash and scalded half of her body.

سماور روی مهوش افتاد و نیمی از تن او را سوزاند.

scalding water

آب داغ

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scald

  1. verb subject to harsh criticism

ارجاع به لغت scald

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scald» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scald

لغات نزدیک scald

پیشنهاد بهبود معانی