اندکی جوشاندن، جوشانده کردن، نیمه پختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Parboiled in the crowded bus, the passengers began to protest.
مسافران که در اتوبوس شلوغ از گرما پخته بودند زبان به اعتراض گشودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «parboil» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parboil